- تاریخ: دی ۲, ۱۳۹۴
- شناسه خبر: 252
تا می توانید هاشمی را تخریب کنید !
پیام ملت ؛ مهدی مطهرنیا – ديدهها و پديدارهاي سياسي هر دو، وجوه آشكار خلقت انساني در حيات اجتماعي بشر هستند كه در پيكره ساخت «ثابت» و «در جريان» خود از هم جدا ميشوند. كنشگران انساني هم ميتوانند در پيكره حيات اجتم ...
پیام ملت ؛ مهدی مطهرنیا – ديدهها و پديدارهاي سياسي هر دو، وجوه آشكار خلقت انساني در حيات اجتماعي بشر هستند كه در پيكره ساخت «ثابت» و «در جريان» خود از هم جدا ميشوند. كنشگران انساني هم ميتوانند در پيكره حيات اجتماعي يك پديده در حال سكون، ولي تاثيرپذير؛ يا يك پديدار هميشه در حال حركت و تاثيرگذار باشند.
روشنفكر، برجستهترين وجدان بيدار جوامع است و كنشگر سياسي سخنگوي ميداني اين آگاهي براي رسيدن به اهداف مطلوب مردم. «امانوئل كانت» روشنگري را «خارج شدن از دوران كودكي و ورود به جهان انديشهورزي»، «رهايي از قيد اتوريته» و «جسارت فهميدن و فهماندن» تعريف ميكرد. «دکتر شريعتي» نيز روشنفكر را «انساني خودآگاه از وضعيت انساني، اجتماعي و تاريخي خويش، حاضر در عمق وجدان تودهها و در كنار و در ميان مردم و مسئول در برابر سرنوشت محرومان و محكومان روي زمين و كسي كه رسالت خود را فقط و فقط خودآگاهي دادن به متن جامعه و به مردم ميداند» توصيف ميكرد.
رسالتي پيامبرگونه، چرا كه پيامبر ماموريتي جز اين نداشت تا به مردم قدرت بينايي، يعني خوب ديدن و خوب شنيدن و خوب فهم كردن بر پايه نيروي خرد خويش و قدرت تشخيص و دانايي ببخشد و بقيه را برعهده آنان بگذارد تا خود راه را بيابند و انتخاب كنند و در آن گام نهند. وظيفه روشنفكر اين نيست كه براي مردم دستورالعمل بنويسد و در يك مورد بگويد چه كار كند و چه كار نكند. به همين خاطر كارگزاران سياست در حوزه دولت كه روشنفكران نيز به جاي ايفاي نقش روشنگري كه بينايي و روشنبيني دادن و رساندن مردم به بلوغ فكري و قدرت تشخيص و استقلال اراده وجدان است و لازمه آن گفتوگو و تعامل با آنها در فضاي آزاد و با زباني رها از سلطه است، اكثرا در نقش بازيگران عرصه سياست و قدرت ظاهر ميشوند و همانند آنها با دستكاري احساسات و عواطف و ترسها و بيمها و اميدهاي واقعي يا موهوم، اراده مردمي را كه قرباني ناايمني، فقر، محروم از خودآگاهي انساني، تاريخي و اجتماعي و ناآگاه بر وضعيت انساني خويش هستند در اختيار ميگيرند و اكثرا از روي خلوص نيت و انگيزه خدمت به مردم و ميهن، تصميمات و اقدامات شتابزدهاي را براي پيشبرد هدفها و شعارهايي نابهنگام بر خود و مردم تحميل ميكنند و ايدهها و خواستههاي آرماني را به جاي هدفهاي مرحلهاي راهبردي كه بايد در ظرف زمان و مكان تحققپذير باشند در دستور كار سياسي قرار ميدهند. در صورتي كه همه ميدانيم پيش از انجام تغييرات بنيادي در ساختارهاي حقيقي و حقوقي آرمانهايي نظير دموكراسي و حقوق بشر به اجرا درنميآيند.
آیتا… هاشميرفسنجانی به همين دلايل در فراز و نشيب حيات سياسي خود نشان ميدهد كه «پديده سياسي» است. او به طور متوسط هر سه سال يكبار خود را در معرض آراي مردم قرار ميدهد و با وجود فراز و نشيبهاي قضاوت عمومي در باب شخصيت خود، برخلاف بسياري از مدعيان مردمي بودن، از اين قضاوت عمومي سر بر نميتابد.
او در همين حال، يك «پديدار سياسي »، است كه با تحركي هدفمند و آگاهانه؛ مناسب و متناسب با كوشش در گسترهبخشي و ژرفادهي به فهم عمومي مردم به سمت يك دموكراسي ديني مردمباورانه، متكي بر مشروعيت الهي – مردمي به جاي يك دموكراسي اقتدارگرا در ايران اسلامي متكي بر دموكراسي ديني مردمآرايانه و مشروعيت الهي و مقبوليت مردمي، وارد عمل ميشود. او وجدان آگاه و عملگرايي است كه بر اساس ادراك خويش از مردم و خواستههاي آنها در يك سو و ادراك ژرف خود از ساختار قدرت و عملكرد دولت، وارد عمل شده است.
هرجا به نفع مردم بوده است نقش يك كنشگر سياسي و مدافع وضع موجود پذيرفته، و هرگاه لازم بوده، نقش روشنفكر و آگاهيبخش عملگرايي را پذيرفته است كه موثرترين رفتارهاي سياسي در ساخت و پرداخت آينده كنشهاي سياسي را در خود نهفته داشته است به گونهاي كه بسياري از فعالان سياسي كوتاهقد عرصه سياست عملي در پرتو مخالفتخواني با او در ميان جامعه شلوغ سياست، كمي ديده شدهاند. او صبورترین صبر موجود در گستره انقلاب اسلامي است. اين صبر اخلاقي او در اعتدال رفتاري و كنش سياسي وي در اين دهههاي پر شتاب فعاليتش جلوه كرده است. اين نشان ميدهد كه وي گامهاي سهگانه خود يابي، خويشتنشناسي و خويشتنپردازي را در ساحت سياست پشتسر گذاشته است و با گذار از كودكي سياست و سياست والديني؛ امروز بيش از هميشه، نماينده بلوغ سياسي است.
او بر آن نيست كه براي مردم دستورالعمل بنويسد و در يك مورد بگويد چه كار كند و چه كار نكند… امروز اين هاشمي است كه در پرتو تجربههاي گرانسنگ خود بعد از عبور از تونلهاي پر وحشت سياست، اينگونه ميانديشد و عمل ميكند. با وجود انتقادات وارد بر او در بعضي از زمانها، او امروز نشان داده كه عملكردهايش مناسب و متناسب با زمان بوده است. سياستمداران خودمحور اكثرا از روي خلوص نيت و انگيزه خدمت به مردم و ميهن، تصميمات و اقدامات شتابزدهاي را براي پيشبرد هدفها و شعارهايي نابهنگام بر خود و مردم تحميل ميكنند و ايدهها و خواستههاي آرماني را به جاي هدفهاي مرحلهاي راهبردي كه بايد در ظرف زمان و مكان تحقق پذير باشند در دستور كار سياسي قرار ميدهند. اما هاشمی سياستورز عملگراي آگاهيبخش و مدير دلير ساحت سياست در عصر گذارهاي تاريخي بوده و است؛ هرچه بيشتر بر او بتازند او بيشتر خواهد درخشيد و هر چه بيشتر او را در فشار قرار دهند او ديرتر پير خواهد شد. رسم زندگي در عالم سياست براي صبورترينهاي اين صحنه اين است و او صابرترين صبور صحنه سياست در تاريخ ايران است.