- تاریخ: اسفند ۲۰, ۱۳۹۴
- شناسه خبر: 1374
گفت و گو با خبرنگاری که جلوی چشمان خانواده کتکش زدند تا علیه فلانی مطلب ننویسد!
پیام ملت – ظهر پنجشنبه گذشته، حامد عطائی روزنامه نگار باسابقه اهل ارومیه در یکی از میادین اصلی شهر در حضور خانواده اش مورد ضرب و شتم افراد ناشناس قرار می گیرد. او در این حادثه از ناحیه گوش چپ دچار آسیب شدید پارگی پ ...
پیام ملت – ظهر پنجشنبه گذشته، حامد عطائی روزنامه نگار باسابقه اهل ارومیه در یکی از میادین اصلی شهر در حضور خانواده اش مورد ضرب و شتم افراد ناشناس قرار می گیرد. او در این حادثه از ناحیه گوش چپ دچار آسیب شدید پارگی پرده می شود. خبر این اتفاق در شهر ارومیه محدود نماند و خیلی زود در سراسر ایران و حتی برخی رسانه های خارجی منتشر شد.
مدیرمسؤول سایت خبری تحلیلی آینانیوز معتقد است حمله و ضرب و شتم وی با انگیزه های سیاسی جریانهای و افراد رقیب انتخاباتی کاندیدای مورد حمایت او و رسانه تحت مدیریتش انجام گرفته است.
* از حادثه بگویید. چطور شد برایتان این اتفاق افتاد؟
– خب من خبرنگاری هستم که علاوه بر وظایف صنفی معمولا در ایام انتخابات فعال تر می شوم و این هم طبیعی است. طبیعی است که موضع گیری های سیاسی یا انتشار یک سری اخبار در این ایام به مذاق افراد یا برخی گروهها خوش نیاید.
پیش از شروع هر بحثی این نکته را یادآور می شوم که بنده در این ایام سعی کردم هیچ مطلبی را در جهت مسیر منفی دادن به روند انتخابات درپیش نگرفتم. درست است مواضعی شخصی نسبت به جریان فکری و کاندیدا و کاندیداهای محبوبم داشتم ولی این موضوع سبب نمی شد که نسبت به دیگر کاندیداها یا جریانات رویکردی تخریبی یا انتقادی درپیش بگیرم. چراکه به هرحال هرحرکتی از جانب بنده منتسب به جریانی میشد که خودم را طرفدارش می دانستم.
همین جا هرگونه اظهارنظر راجع به هویت آمرین این حادثه را به اظهارنظر مراجع رسمی و قضایی منوط می کنم. هرچند برای من هویت عاملین کاملا روشن و شفاف است.
* ماجرا را شرح می دهید؟
– بله. پنجشنبه گذشته بود. حوالی ظهر. بعد از کلی تماس مشکوک از جانب یک فرد مجهول الهویه که اصرار داشت خودش را کارمند بانک و علاقمند به قلم و رسانه من معرفی کند دعوت شدم برای دیداری حضوری در یکی از خیابانهای اصلی شهر. ایشان سه روز مداوم با بنده تماس می گرفت و ابراز علاقمندی می کرد برای ملاقات حضوری با بنده.
به دلیل شرایط حساس و خطرناکی که بر فضای انتخابات اورمیه سایه انداخته برای ملاقات در محل های خلوت و سربسته احتیاط می کردم. پذیرفتم که در میدان اصلی شهر، یعنی میدان انقلاب(ایالت) با ایشان به صورت سرپایی گفتگوی کوتاهی داشته باشیم.
قرارمان را با ایشان برای ساعت ۱۴ ظهر فیکس کردیم. من ماشینم را در خیابان مجاور خیابان شهید کشتگر(دانش) پارک کردم. درحالیکه همسرم و دو دخترم در ماشین بودند. از خودرو پیاده شدم و به سمت محل قرار حرکت کردم.
با شخص تماس گیرنده تماس گرفتم و جویای محل شان شدم. گفت همین الان از بانک خارج می شوم. برای خودم هم مشکوک بود این وضعیت. ولی چون طرف با رویی باز و صمیمانه بامن مواجه شد قدری از استرس و نگرانی ام کاسته شد. طرف ابتدائاً از من در مورد مواضع انتخاباتی ام سوال کرد و اینکه مطالبی که در سایت یا کانال شخصی ام راجع به دو سه نفر از کاندیداها نوشته بودم. مدام هم تاکید می کرد که این مطالب تخریبی است و متهمم می کرد به اینکه سه کاندیدای بخصوص را تخریب کرده ام.
من هم چون حرفهایش را منطقا مردود می دانستم تاکید می کردم که برداشت شما اشتباه است و اینها تحلیل ها و اخباری است که طبق وظیفه ذاتی اطلاع رسانی بنده است و اگر تخصص لازم را ندارید اظهار نظر نکنید.
حین صحبتهای من و این مرد متوجه شدم که پیرامون من دارد کم کم مشکوک می شود. عده ای به ما دوتا نزدیک شدند. چند خودرو با سرعت وارد خیابان شدند. یکی دو نفر از نقاط مختلف شروع به فیلمبرداری از محل استقرار ما کردند. در این میان دو جوان قوی هیکل به من و این مرد نزدیک شدند و درست وقتی که سرم مشغول بحث با نفر اول بود ناگهان یکی شان با سیلی محکم در گوشم زد به طوری که از شدت ضربه روی زمین ولو شدم.
بلافاصله دو نفر دیگر روی سرم ریختند و شروع به کتک کاری با مشت و لگد کردند. حین کتک کاری هم فریاد می کشیدند که دیگر نبینیم علیه … در سایت ات مطلب می نویسی و … .
* و خانواده تان هم ناظر این اتفاق بودند؟
– بله. متاسفانه از لحظه اول حادثه همسرم سرآسیمه ماجرا را دید و دو دختر کوچکم که در ماشین نشسته بودند هم تا حدودی همه چیز را دیدند. فریادهای همسرم کتک کاری ضاربین را نصفه کاره گذاشت و ماجرا ختم شد. اما آثار روحی این حادثه احساس می کنم هنوز روی همسر و فرزندانم باقی مانده است.
* خب بعدش چطور شد؟
– من بلافاصله با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم. افسر گشت به محل آمد و تحقیقات مختصری انجام داد و صورتجلسه ای تنظیم کرد. در همان دقایق اولیه حادثه با تعدادی از همکاران رسانه ایم ارتباط گرفتم و ماجرا برایشان شرح دادم. خبرهای اولیه این رویداد در کانالهای تلگرامی منتشر و گمانه زنی ها شروع شد. تا شب تقریبا کل شهر باخبر شده بودند و من تا این هنگام مشغول پیگیری روند شکایت و پاسخگویی با مقامات و مسئولین نهادهای ذیربط بودم. مقارن نصف شب خبر تکمیلی را روی خروجی سایت آینانیوز قرار دادم و جزئیات قضیه را شرح دادم. چون ماجرا به تعطیلی آخر هفته منجر شد پیگیری این مساله به شنبه موکول شد.
* همکاری و تعامل دستگاههای مسؤول بویژه دستگاه قضا و پلیس با این حادثه چگونه بود؟
– مدیرکل ارشاد استان در همان دقایق اولیه ضمن تماس با بنده ابراز همدردی کردند. فرماندار اورمیه و معاون سیاسی اجتماعی شان هم به جد پیگیر موضوع بودند. معاون اجتماعی و ارشاد و مسئول اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی آذربایجان غربی هم در حمایت و معاضدت بنده سنگ تمام گذاشتند. روز شنبه که بنده راهی دادسرای عمومی و انقلاب اورمیه شدم برای پیگیری شکایت، شخص دادستان عمومی و انقلاب راسا وارد موضوع شدند و با توجه به حساسیت موضوع و ابعاد و تبعاتی که برایش متصور بود با فراخواندن بنده به دفترشان شعبه ای ویژه برای رسیدگی به این پرونده تعیین فرمودند و یکی از زبده ترین بازپرس های شهر را مامور این پرونده کردند. الحمدلله روند رسیدگی به خوبی پیش می روند.
* ظاهرا ظاربین بلافاصله با شما تماس گرفته و درخواست سازش نموده بودند.
– بله در همان دقایق اولیه بعد از ضرب و شتم من، نفر اصلی این حمله وحشیانه، به دفعات با من تماس گرفت و درخواست ملاقات مجدد کرد. تا شامگاه روز پنجشنبه که من ناچار شدم بله یکی از تماس هایش جواب دهم. در این گفتگو وی ضمن ابراز ندامت از کتک کاری من، از من خواست تا حلالش کنم و از حقم بگذرم.
این فرد از اینکه مرا مقابل چشمان خانواده ام زده بود اظهار پشیمانی ظاهری می کرد. حتی در یک مورد تماس تلفنی که من عین آن را ضبط کردم طرف و ضارب دوم می گویند که پول گرفته و اجیر شده اند برای ضرب و شتم من و الان هم حاضرند برای اینکه رضایتم را بگیرند پول خرج کنند.
مکالمه من و این افراد را عینا در کانال رسمی وابسته به سایت آینانیوز منتشر کردم. همین مساله پرده از هویت ضاربین برداشت.
* چگونه؟
– وقتی من فایل صوتی اینها را منتشر کردم خیلی ها با من تماس گرفتند و اظهار کردند که صاحب صدا را می شناسند. وقتی از ایشان خواستم عکس یا مشخصاتشان را برایم بفرستند دیدم که همان است.
*در واقع شما ضاربین را شناختید؟
– دقیقا. من اسم، شماره ای که با من تماس گرفتند و عکس و مشخصات ضاربین را در اختیار بازپرس پرونده قرار دادم. ضمن اینکه فیلم دوربین های مداربسته بانک ملی که حادثه در زیر آنها رخ داد هم تمام ماجرا را ضبط کرده بودند و برای کشف هویت متهمان می توانند کمک بسیاری به دستگاه قضایی بکنند.
* اینکه خبرهایی در رابطه با ضرب و شتم شما و ارتباط آن با یکی از نمایندگان منتخب این دوره منتشر شده را تا چه حد مقرون به واقعیت می دانید؟
– یک سری جمع بندی ها دارم من و برایم تحقیقا هویت ضاربین شناخته شده است. اما تا رسیدن به براهین لازم و اثبات آن از سوی مراجع رسمی نمی توانم اظهارنظری بکنم ولی همین قدر می توانم بگویم که ماجرای حمله به من صددرصد با انگیزه سیاسی و انتخاباتی بوده و من این مساله را با دلایل خودم به مرجع قضایی توضیح داده ام.
امیدوارم هرچه زودتر پرده از این اقدامات نابخردانه وغیرانسانی برداشته شده و نقطه ای بر انتهای بداخلاقی های انتخاباتی گذاشته شود.