- تاریخ: شهریور ۱۱, ۱۳۹۷
- شناسه خبر: 8328
طبیبِ درد آشنا
پیام ملّت؛ پریسا حیدری- دکتر ابوالحسن انصاری متولد سال ۱۳۲۳ روستای اوغولبیک در ۶ کیلومتری شهر تکاب است. سال ۱۳۴۲ وارد دوره سوم سپاه دانش می شود. در سال ۱۳۴۹ برای تحصیل در رشته پزشکی راه دانشگاه جندی شاپور اهواز را در پیش ...
پیام ملّت؛ پریسا حیدری- دکتر ابوالحسن انصاری متولد سال ۱۳۲۳ روستای اوغولبیک در ۶ کیلومتری شهر تکاب است. سال ۱۳۴۲ وارد دوره سوم سپاه دانش می شود.
در سال ۱۳۴۹ برای تحصیل در رشته پزشکی راه دانشگاه جندی شاپور اهواز را در پیش می گیرد. او ۷ سال در اهواز می ماند و بعد از اخذ دکترا در رشته پزشک عمومی برای ادامه تحصیل تخصص اطفال را برمی گزیند. انصاری برای همین وارد دانشگاه ایران شهر تهران می شود و همزمان در بیمارستان های تهران نیز مشغول به کار می شود. به بهانه روز پزشک به سراغ او رفته ایم. دکتر انصاری در این مصاحبه از سرگذشت خود در عالم پزشکی می گوید و توصیه هایی را هم به پزشکان و جوانان دارد:
از چه سالی کار طبابت را در زنجان شروع کردید؟
من بعد از اینکه تحصیلات ام را در تهران خاتمه دادم، برای کار طبابت از سال ۱۳۶۲ در بیمارستان شهید بهشتی زنجان کار خودم را شروع کردم. از آن موقع تاکنون در زنجان به امر طبابت مشغول هستم.
چرا زنجان را انتخاب کردید؟
یکی از دلایل این امر نزدیکی به تکاب بود و برای شروع تخصص باید شهری انتخاب می شد که از بابت مادی و معنوی نیازهای ما را برآورده می کرد. البته این باعث نشد که از زادگاهم دور باشم.
چه سختی هایی برای پزشک شدن کشیدید؟
من در شهری زاده شدم که از هر جهت محروم بود و باید برای رسیدن به هدف ام سختی ها را به جان می خریدم. موقع تحصیل پدر و مادر نداشتم و مجبور بودم برخی مسائل و مصائب را تحمل کنم. زیر نظر مادر بزرگم بزرگ شدم و از راهنمایی های او لحظه ای غافل نشدم. در دوران تحصیل در اهواز که به مشکل مالی برخورده بودم، بانک های این شهر برای ادامه تحصیل کمک حال بنده بودند.
شما در آن محیط محروم چطور به فکر تحصیل در رشته پزشکی افتادید؟
محرومیت در تکاب موج می زد. بارها در این فکر بودم که راهی برای خدمت به مردم این دیار پیدا کنم . به ذهنم تحصیل در رشته پزشکی خطور کرد که بتوانم از این طریق بخشی از کمبودها را جبران کنم. در کنکور رشته پزشکی قبول شدم و در نهایت شاگرد دوم دانشگاه جندی شاپور در این رشته نیز شدم.
در آن زمان وضعیت بهداشت و درمان تکاب چگونه بود؟
در دهه ۳۰ در این شهر تنها یک پزشک بود و در گذر زمان بیمارستان در این شهر محروم ساخته شد. خبری از بیمارستان و خدمات پزشکی نبود. تنها یک بهداری در تکاب خدمات پزشکی به بیماران ارائه می کرد. بعدها بیمارستانی زیرنظر هلال احمر فعالیت خود را شروع کرد و من آنجا مشغول طبابت شدم و برای دوره ای هم رئیس این مرکز درمانی شدم.
اکنون وضعیت درمانی این شهر به کجا رسیده است؟
گذر زمان تاثیر خود را بر توسعه امکانات و تجهیزات پزشکی گذاشته است و امروز با گسترش علم پزشکی شاهد ارائه خدمات مطلوب در پزشکی شده ایم. اکنون تعداد پزشکان در این شهر زیاد شده است و جراحان و متخصصان حاذق مشغول طبابت هستند. در حالی که نبود پزشک متخصص باعث شده بود، در گذشته عموم مردم برای درمان به بیمارستان شهرهای مراغه،ارومیه و حتی تبریز بروند.
کدام پزشکان و اساتید در کار شما بیشترین نقش را داشتند؟
وقتی در دوره دبیرستان بودم، دکتر «حسن انوری» دایره المعارف علم پزشکی را که با فرهنگ دهخدا برابری می کرد، نوشته بود و این برای من نوجوان خیلی جالب بود. دکتر ضیایی نیز جزوء افرادی بودند که در کار من بیشترین تاثیر را داشتند.
شما در زنجان سال ها به طبابت نوزادان مشغول هستید. بیماری شایع در بدو تولد نوزادان کدام بیماری ها هستند؟
بیشتر کودکان در ابتدای تولد به بیماری های عفونی دچار هستند. متاسفانه در گذشته که برخی نوزادان به آپاندیس دچار می شدند، کاری نمی شد کرد، ولی اکنون روزگار عوض شده است. خاطرم هست، نوزاد ۱۷ روزه ای را پیش من آوردند که مشکل قلبی داشت.خوشبختانه بعد از اعزام به پزشک متخصص در تهران با عمل قلب بهبودی پیدا کرد.
خانواده شما هم اهل طبابت هستند؟
خانم بنده سال های در زنجان به عنوان بهیار فعالیت داشتند و اکنون بازنشسته شده اند. پسرم پزشک است و جالب است، بدانید که نوه ام نیز در رشته پزشکی دانشگاه تهران در همین رشته مشغول تحصیل است. دخترم در رشته میکروبیولوژی درس خوانده و در حوزه بهداشت مدارس شهر زنجان مشغول کار هستند.
عالم پزشکی را چطور معنا می کنید؟
بالاترین شغل در امر خدمت به مردم است. دنیایی است که نیازهای مادی و معنوی را پوشش می دهد. به عقیده من چون دنیای پزشکی با سلامت افراد ارتباط دارد، شغل مهمی است.
ویژگی های یک پزشک خوب از دیدگاه شما؟
بااخلاق و مردم شناس باشد. اگر در جایی دید بیماری پول ندارد، بدون حق ویزیت او را معاینه کند و اگر نیازمند بود، پول داروی او را نیز بدهد.
این موضوع دربار ه شما نیز صدق می کند؟
دوست ندارم، در این مجال خودم را تعریف و توصیف کنم. برخی داروخانه ها گفته ام، اگر بیماری پول دارو و یا حتی پزشک را نداشت، به بنده اطلاع دهند تا ضمن ویزیت رایگان، هزینه دارو را نیز پرداخت کنم. به نظرم چه خدمتی بالاتر از این می تواند باشد.
بیماران تان را که پا به سن گذاشته اند، می بینید؟
بله!. زیاد پیش آمده که آن ها را ببینم و احوال پرسی نداشته باشم. اغلب تحصیلکرده هستند و در جامعه حرفی برای گفتن دارند.
جامعه پزشکی با چه مشکلی مواجه است؟
خوشبختانه بیشتر پزشکان امروزی مشکل مالی ندارند و من این را به جرات می گویم که در رفاه هستند. انتظارم از مردم این است که نگاه مثبت به جامعه پزشکی داشته باشند و همه را پول پرست ندانند. ممکن است، برخی از پزشکان دنبال منافع مالی باشند؛ اما در مقابل برخی برای طبابت و حتی عمل جراحی بزرگ ریالی هم نمی گیرند.
توصیه به پزشکان؟
کار ما پزشکان اجر معنوی دارد و باید قدر این فرصت های خدمت به مردم را بدانیم. پزشکان در صورتی که مساله ای را نتوانستند، خوب تشخیص دهند به پزشک بالاتر و متخصص ارجاع دهند.
توصیه به جوان ها؟
روزگار را خوب بشناسند و از بزرگترها حرف شنوی داشته باشند. از افراد صاحب نام و فرهیخته الگوبرداری کنند.
یک خاطره از دوران طبابت برایمان بگویید.
شبی در بیمارستان شهید بهشتی زنجان کشیک بخش بودم. بچه ای را از بخش انگوران آورده بودند که گاهی حالت خفگی داشت. معاینه کردم و متوجه شدم، در معده اش چیزی نیست. گلویش را نگاه کردم، دیدم یک چیز سیاهی در گلویش بالا و پایین می شود. موضوع را برای درمان با پزشک حلق،گوش و بینی در میان گذاشتم. بعد از مشاوره و بحث طولانی تلفنی سر بیمار حاضر شد و گفت این چیز سیاه «زالو» است!. بعدا متوجه شدم این پسر بچه حین آب خورزدن در چشمه زالو به دهانش رفته است.
زالو بعد از مکیدن خون بچه بزرگ شده بود و حالت خفگی به او دست می داد. برای بیرون کشیدن زالو ، بچه را وارونه نگه داشتیم و باید حین بیرون آمدن زالو را از گلو، بیرون می کشیدم. این عمل به درستی انجام شد و پسر بچه نفس راحتی کشید.