- تاریخ: آذر ۳, ۱۳۹۷
- شناسه خبر: 9859
با ولنگاری فرهنگی مواجهیم / معتقدم نباید فرهنگ آغشته به سیاست باشد
پیام ملّت ؛ مریم میرحسینی – خود را یک اصلاح طلب می داند و از گفتن آن ابایی ندارد. شاید همین باعث شد که در سه سال مدیریتش، حاشیه هایی برایش ایجاد کنند. اما در این مدت، اداره ای را مدیریت کرد که دو سال پر تنش و پر حا ...
پیام ملّت ؛ مریم میرحسینی – خود را یک اصلاح طلب می داند و از گفتن آن ابایی ندارد. شاید همین باعث شد که در سه سال مدیریتش، حاشیه هایی برایش ایجاد کنند. اما در این مدت، اداره ای را مدیریت کرد که دو سال پر تنش و پر حاشیه را تجربه کرده بود و مدیرکل پیشین آن کارنامه خوبی از خود به جا نگذاشته بود. آرامش سوغاتی بود که دکتر اکبر اسکندری نژاد با خود برای اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قزوین به ارمغان آورد.
در گفتگویی اختصاصی با ایشان چالش ها و مسایل این اداره کل را بررسی کردیم. گفتگوی «پایگاه خبری – تحلیلی پیام ملّت» را با دکتر اکبر اسکندری نژاد، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قزوین، را در ادامه می خوانید:
چطور شد که از دانشگاه بین الملل امام خمینی (ره) به اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قزوین آمدید؟
من ۴۹ سال سن دارم، اما ۳۳ سال سابقه اداری دارم. یعنی از ۱۶ سالگی در کار بودم.
در اولویت شخصی من استراحت، آرامش و مطالعه است، اما روزی که آقای همتی، استاندار وقت به توصیه اصلاح طلبان استان از من دعوت به همکاری کردند، به ایشان عرض کردم که اگر مکانی فرهنگی مدنظر است، می پذیرم.
زیرا بیشترین دغدغه های حاضر در جامعه را فرهنگی می دانم. ما به لحاظ منابع اقتصادی چیزی کم نداریم. مادامی که فرهنگ ما دچار اشکال است، در سایه توسعه نامتوازن، فقر و نگرانی و تشویش در جامعه حاکم خواهد بود.
بنابراین به این دلیل پذیرفتم در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار بگیرم و اگر بخواهم ارزیابی داشته باشم، متناسب با ظرفیت ها و منابعی که به نسبت سهم فرهنگ در کل جامعه در اختیار ارشاد است، کارنامه قابل قبولی داشتم.
در سه سالی که در اداره کل ارشاد فعالیت داشتید، مهمترین مشکل آن را چه دیدی؟
مهم ترین رسالت فرهنگی این وزارتخانه تمشیت و پشتیبانی از رویدادهای هنری است، اما خیلی مورد اقبال نظام جمهوری اسلامی نبوده است. علی رغم این که یکی از دغدغه های نارسایی فرهنگی به دست هنر حل می شود.
اگر بسیاری از پیام های فرهنگی که منتشر می کنیم را با زبان هنر ارائه کنیم، شاید رساتر و نافذتر بود. بنابراین، سهم هنر و وزارت ارشاد هم در بین وزارت خانه های دیگر کمتر است و هم در بین دستگاه های فرهنگی.
بنابراین باید در همین میزان از آن انتظار داشت، اگر چه که معتقدم جای کار بیشتری دارد و با منابع بهتری می تواند بهره وری بیشتری داشته باشد و حوزه های بیشتری را تحت پوشش قراردهد.
یکی از مشکلاتی که پیش از ورود شما به اداره کل فرهنگ و ارشاد قزوین، این اداره کل را دچار تنش کرده بود،نوع مدیریت پیشین بود. در بدو ورود با چه مشکلاتی مواجه بودید و چطور آن ها را مدیریت کردید؟
معتقدم، کسی که می خواهد مدیریت فرهنگی انجام دهد، خودش باید مزین به زینت های فرهنگی باشد.این خیلی مهم است. شاید مهم نباشد که تیپ و رفتار یک کارآفرین، چطور باشد، زیرا اهداف اقتصادی دارد و می تواند آن را به هر شکلی ارائه دهد. اما شما نمی توانید مدیری اداره کل فرهنگ باشید و هر رفتاری را از خودتان بروز دهید. خودتان هم باید مزین به رفتارهای فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی باشید.
به گمانم این موضوع مهمی است. وقتی تلاش می کنید به این زینت ها آراسته باشید، در نوع صحبت و رفتار شما می تواند اثربخش باشد. اگر دو هنرمند نقیصه هایی دارند، شما می توانید با آرامش آن ها را اقناع کنید و وقتی شما مقبولیت لازم را در منظر مخاطب خود ایجاد کردید، می توانید این تاثیرگذاری را داشته باشید.
اگر شما فردی باشید که با انسان ها سلوک نداشته باشید، هر چقدر هم حرف منطقی بزنید، به هیچ عنوان حرف شما را نمی پذیرد. از طرفی شفافیت موضوع مهمی است. وقتی می دانم که برای هنر تجسمی در سال می توانم مبلغ مشخصی هزینه کنم، بر اساس قاعده ای که چیدم و همچنین عقل و عرف، این حوزه را پشتیبانی و هدایت می کنم.
اگر فردی مدعی باشد که شما باید کار دیگری می کردید و کاری که انجام دادید درست نبوده، اگر شفافیت داشته باشید، کار شما در معرض قضاوت همه نیز قرار می گیرد.
بنابراین، شما خیلی در اتهام قرار نمی گیرید که چرا این کار را انجام دادید یا انجام ندادید. این دومین نکته ای است که مدیر باید در مدیریت خود در نظر بگیرد تا فعالیت مطلوب تری داشته باشد.
خیلی دوست ندارم به فضای مدیریت پیشین بپردازم. اینجا نه تنها به عنوان یک اداره فرهنگی، بلکه به عنوان یک نهاد دولتی و عمومی شاکله متلاشی شده ای داشت و حتی اگر این اتفاق در اداره صنعت هم افتاده بود، اداره ای درخور دغدغه و ملاحظه ای بود، چه رسد به فرهنگ که رسالت های متعالی دارید.
یکی از گرفتاری های ما هم همین بود. باید فضا را از آن خارج می کردیم و به سمت فضای آرام می رفتیم که توفیقی بود که حاصل شد.
شما در سال های گذشته، بسیار به موضوع ولنگاری فرهنگی اشاره کردید که پیشتر در صحبت های مقام معظم رهبری (مدظله العالی) هم به آن اشاره شده بود. ولنگاری فرهنگی از نظر شما چیست و چرا تاکید داشتید که یکی از مشکلات حوزه فرهنگ است؟
به گمانم همچنان یکی از مهم ترین مشکلات این حوزه ولنگاری فرهنگی است. اداره کل فرهنگ و ارشاد از سوی دستگاه های دیگر مورد عتاب و خطاب قرار می گیرد که چرا این رویداد فرهنگی برگزار می شود و رویداد دیگری برگزار نمی شود. فرماندهی فرهنگی کشور کجاست؟
چه کسی است؟ چه نهادی است؟ این متکثر است. اما باید یکی باشد. چرا من باید در پنج کارگروه فرهنگی شرکت کنم که مشخص نیست، سهم و اثرگذاری من چیست. به تناسب این شرایط، محتوای فرهنگی نیز دچار این مشکل است. ما به چه محتوایی فرهنگی می گوییم. آیا ما به کنسرت نیاز داریم یا خیر.
اگر داریم پای تبعات آن بنشینیم و هزینه های آن را پرداخت کنیم. اگر کنسرت نیاز نداریم، نعطیل کنیم. اگر جایی باید برگزار شود و جایی نباید برگزار شود، بگویند. چرا در استان های همجوار ما چون تهران، گیلان، زنجان، همدان و البرز مشکلی نیست، اما در جای دیگر هجمه زیادی بر آن وارد می کنند و از برگزاری کنسرت جلوگیری می کنند.
ما به چه محتواهای فرهنگی نیاز داریم. کارشناسی کنند تا ببینیم با چه موضوعی، مشکل فرهنگی ما رفع می شود و تمرکز خود را روی آن بگذاریم یا نه بگویند رویدادهای فرهنگی و هنری دیگر هم نیاز است. این شرایط مشکل فرهنگ کشور را حل نمی کند. باید اراده گفتمانی در حوزه فرهنگ حاکم باشد.
من باید بدانم در کنار این که مکلف ام برای فرزندم، خوراک و پوشاک و مسکن و خودرو تهیه کنم، باید برای او سرانه فرهنگی تخصیص دهم. مدیران فرهنگی فکر نکنند که یا باید موسیقی را ترویج کنند و یا تنها باید به فرهنگ دینی بپردازند. همه این ها باید فکر شده باشد. اما فرهنگ ما کلاف سردرگمی شده که یک سر آن را یکی از دستگاه های فرهنگی گرفته و نتیجه همین شرایطی است که در آن دچار هستیم.
این همان ولنگاری فرهنگی است. ما به یک فرماندهی واحد فرهنگی نیاز داریم. به گمانم محوری ترین دستگاه می تواند وزارت فرهنگ و ارشاد باشد، اما نه با این بضاعت و ظرفیت که امروز دارد.
این ولنگاری فرهنگی باید جایی پایان یابد. متولی این تغییر رویه در فرهنگ چه کسی باید باشد؟
یکی از ایرادات این شرایط به ساختار بازمی گردد. ما موسسات اثرگذار فرهنگی داریم که از منابعی برخوردارند که به جایی پاسخگو نیستند.
پژوهشکده های اندیشه ای و فرهنگی و مطالعاتی بودجه دولتی دریافت می کنند، اما به جایی پاسخگو نیستند. ما از نظر سلسله مراتب به دولت متصل هستیم، اما این موسسات به ارگان یا نهادی متصل نیستند. اما به گمانم نهادهای فرهنگی عمدتا زیر نظر رهبری معظم هستند. در برخی رشته ها فرماندهی واحدی ایجاد کردند. مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی یا شورای فرهنگ عمومی که ذیل آن است. اما نمی دانم به لحاظ ساز و کار اداری چه منبعی می تواند فرهنگ را غنی کند.
بنابراین پاسخ این سوال بسیار سخت است. دولت به سهم خودش ظرفیتی در اختیار دارد. دانشگاه ها هم همین طور. ما سه وزارتخانه محوری فرهنگی اعم از آموزش و پرورش، آموزش عالی و فرهنگ و ارشاد اسلامی است. که هر کدام بضاعتی دارند و هیچ کدام نمی توانند در کار دیگری دخالت کنند.
اما آن چیزی که به گمانم می تواند بسیار در اثربخش باشد، این است که از فکر فرهنگ دولتی خارج شویم. آحاد جامعه باید متولی فرهنگ باشند.
البته شاید به این مساله اشاره کنید که من به عنوان یک فرد در جامعه برنامه غنی فرهنگی دارم، چه کسی باید از من پشتیبانی کند. این درست است. به شرطی که آحاد جامعه این دغدغه را داشته باشند و محتوای ارزشمند و تحول آفرین ایجاد کنند و دچار دغدغه مالی باشد. اما ما این را در جامعه نمی بینیم.
سوژه و رویداد فرهنگی را من تعریف می کنم و در اختیار هنرمند می گذارم.
این درست نیست. باید تمام لایه های جامعه، نه تنها قشر خاص هنرمندان و کارشناسان فرهنگ، نسبت به موضوع فرهنگ حساسیت داشته باشند. بنابراین، باید فرهنگ از سیستم و توقعات اداری خارج شود. اگر من بیشتر از مسایل مادی به فرهنگ فرزندم اهمیت بدهم، به دنبال تامین منابع آن نیز خواهم بود.
در این شرایط می توان به اصلاح و ارتقا فرهنگ امیدوار بود. این زمان ممکن است بسیاری از رویدادهای فرهنگی در جامعه اتفاق بیفتد و هیچ اداره ای در آن دخالت نداشته باشد. فرهنگ در این فضا نمو پیدا می کند.
پس به نظر شما باید جامعه نسبت به فرهنگ دغدغه مند باشد، ایده داشته باشد و تنها از حمایت های دولتی برخوردار شود؟
بله. زمانی که خودش سوژه آفرینی می کند، مطالبات را می شناسد و به راهکارهای گشایش گرانه می رسد.
این موضوع نیازمند بسترسازی است. فکر می کنید اراده ای برای انتقال فرهنگ به بخش خصوصی وجود دارد؟
ما از زمان دولت اول مرحوم هاشمی که به حدود ۲۵ سال قبل بازمی گردد، سازوکارهای دولتی می چینیم که بخشی از کارهای دولت به بخش خصوصی واگذار شود.
همچنان که همین الان تمام امور فرهنگی ما را بخش خصوصی انجام می دهد. ما نمی توانیم کنسرت یا دوسالانه برگزار کنیم.
تمام این موارد واگذار شده و ما تنها نظارت و حمایت می کنیم، اما در اصل، تنها شکل این روند تغییر کرده است. اکنون برگزاری رویدادهای فرهنگی به طور کامل در اختیار بخش خصوصی نیست.
در مورد دوسالانه خوشنویسی، رایزنی برای گرفتن مکان، رنگ دیوار سالن، مجری، دکور، پذیرایی، دعوت از میهمانان کشوری و شام آن ها را شخصا پیگیری کردم.
این چه بخش خصوصی است. اسم تغییر کرده، ولی ماهیت کار متاسفانه تغییر نکرده است. زیرا اولا هنوز بخش خصوصی تخصص لازم برای انجام امور را کسب نکرده و نمی تواند ادعا کند که توان و بنیه این را دارد که امور فرهنگی را به طور کامل بپذیرد. از طرفی شاکله نظام اداری نیز هنوز به بخش خصوصی اعتماد نکرده است، اما فرهنگ باید به این سمت برود که اعتماد متقابلی بین بخش خصوصی و دولتی ایجاد شود و تعاملی شکل بگیرد.
اما امروز تنها به دلیل فرار از تشریفات اداری و تن دادن به برخی قوانین دستوری این کار را می کنیم. چون ادارات نمی توانند این کار را می کنند، اما اعتقاد قلبی به این موضوع ندارند. بخش خصوصی می تواند با هزینه کمتر و کیفیت بهتر رویدادهای فرهنگی را به عهده بگیرد.
نظر شما این است که اشکال دو جانبه ای باعث جلوگیری از واگذاری فرهنگ به بخش خصوصی شده، ولی دولت باید نقش حاکمیتی داشته باشد و تصدیگری امور فرهنگی به بخش خصوصی واگذار شود؟
بله!. ما چاره ای جز این نداریم. نظام مدیریت دنیا بر همین منوال است و ما نیز باید به این سمت برویم. نظام های دولتی چون مارکسیست ها و کمونیست ها در دنیا فرو پاشیده و این سیستم پاسخگویی نیست و هزینه زیادی را به جامعه تحمیل می کند. اگر بخش خصوصی به امور رسیدگی کند، در هزینه های خود از جمله انرژی، صرفه جویی می کند. اما در سیستم دولتی این حساسیت ها وجود ندارد. ما نیروهای زیادی در سیستم دولتی داریم که کارایی لازم را ندارند و تعطیلی برخی از مشاغل دولتی خلایی در جریان امور ایجاد نمی کند. رویکرد دولتی دیگر جوابگوی نیازهای جامعه نیست.
یکی از مشکلات وزارت فرهنگ و ارشاد و به تبع آن ادارات کل استانی آن، کمبود بودجه است. سوال پیش می آید که چرا این حوزه را نگه داشتیم، اما به آن بودجه ای برای انجام امور محوله نمی دهیم، اما از آن توقع داریم؟
معتقدیم که اگر ایده آل ها فراهم شود، می توان پرسش ها را از صاحب مسئولیت پرسید. اما این به معنای این نیست که در شرایط فعلی هیچ فعالیتی انجام نمی گیرد.
به گمان ما فعالیت هایی که اکنون نیز انجام می شود، در فرهنگ تاثیرگذار است. برای مثال در قالب رویدادها بزرگذاشت هایی برای مفاخر ملی و استانی برگزار می کنیم که در کنار آن مقالات علمی تولید می شود و به دست صاحبان اندیشه، دانشجویان و علاقه مندان آزاد می رسد و این آیین ها آرام آرام فرهنگ جامعه را ارتقا می دهد.
ما طی آیین کتاب سال، آثار نویسندگان استان را داوری و تقدیر می کنیم که موجب تشویق آن ها می شود و آثار آن ها دیده می شود و مخاطبان به دنبال تهیه و خواندن آن آثار می روند.
معتقدیم وقتی یک قطعه موسیقی تولید می شود، آرامش بخش و طمانینه بخش است.
به نسبت سهمی که در اختیار داریم، به گمانم تکلیف خود را انجام می دهیم. اما اگر دغدغه های مطرح شده به آن گونه که گفته شد، انجام شود، مطلوبتر است.
هم جریان پاسخگو را تشخیص می دهید و هم او موظف است که نسبت به فرهنگ پاسخگو باشد. زیرا مسئولیت صدر تا ذیل آن را در اختیار دارد. اما چون الان نهادهای متنوعی در این حوزه فعالیت می کنند، شما نمی توانید به ارگان یا نهادی بگویید، چرا این حوزه این شرایط را دارد.
یکی از انتقاداتی که منتقدان به اداره کل فرهنگ و ارشاد دارند، برگزاری برنامه هایی است که طبق تقویم مصوب شده انجام می شود و برنامه های روتین و مشخصی هستند، برای مثال هر دو سال، دو سالانه خوشنویسی با هزینه بسیار زیادی برگزار می شود و غیر از این برنامه ها اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی قزوین را در سایر اوقات در شهر نمی بینیم. دلیل چیست؟
ما در رویدادهای فرهنگی خود تنها دو سالانه خوشنویسی را برگزار نمی کنیم. سالانه نمایشگاه کتابی برگزار می کنیم که تقریبا یک میلیارد تومان بن خرید کتاب در آن توزیع می شود.
معمولا جشنواره های تئاتر سالانه را برگزار می کنیم. سال گذشته برخلاف تلاش های فراوانی که داشتیم، به دلیل تنگنای مالی نتوانستیم برگزار کنیم، اما امسال هم برگزار می کنیم.
در ایام ماه مبارک رمضان نمایشگاه قرآن برگزار می کنیم که در آن برنامه های متنوعی با سرفصل های انس با قرآن، حفظ، تفسیر و برنامه های جانبی برگزار می کنیم. فعالیت های ما جریانی که است که برنامه های فرهنگی زیادی در آن می گنجد.
برای مثال مرحوم استاد فرزانه و بی بدیل، استاد دبیرسیاقی به رحمت خدا رفتند. ما در نشر و انعکاس آثار ایشان و در برگزاری مراسم ایشان به سهم خودمان مشارکت کردیم و تلاش کردیم، آبرومندانه و درخور شان فرهنگی قزوین برگزار شود. این ها دست به دست می دهد که فعالیت های فرهنگی ما، تمام اوقات سال را پوشش دهد.
پس ضعف کجاست که ارشاد به نسبت حوزه های دیگر خیلی دیده نمی شود؟
دیده شدن سازمان ها به نسبت سهم منبع آن است.
بودجه یک سال کل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معادل شهرداری شهر قزوین است. البته شهرداری هزینه های متفرقه چون پاکسازی شهر، پسماند، فضای سبز و .. را دارد، اما آیا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با تمام ملاحظات و حساسیت هایی که دارد با این بودجه محدود اداره می شود.
بنابراین، یک دلیل همین است. از طرفی، اساسا اقبال به سمت هنر همین قدر است که نمی توان پشتیبانی کرد. شاید عنصر خلاقی بتواند هر هفته تئاتر فاخری در شهر اجرا کند.
ما باید امکان پشتیبانی از او را داشته باشیم، اما در شرایط فعلی نمی توانیم به نسبت سهم مالی که نهادها از حوزه های مختلف پشتیبانی می کنند، تبلیغ می شوند.
نمیانده ولی فقیه در استان قزوین مشکلی با شما داشتند و در جلسات شورای فرهنگی شرکت نمی کردند. ماجرای این مناقشه به کجا رسید؟
به گمانم، چون من یک عنصر سیاسی بودم و خودم هم، به عنوان یک دغدغه شخصی و منویات شخصی به فعالیت های سیاسی علاقه مندم، حساسیت هایی داشتند.
اما هیچ اعتقادی ندارم که فرهنگ باید آغشته به سیاست باشد. زیرا هر دو از هم آسیب می پذیرند و از بین می روند. دغدغه ایشان این بود که ارشاد به عنوان پایگاه سیاسی تلقی شود.
من با عملکردم این را ثابت کردم که سیاسی شدن ارشاد شایسته نیست. اعتقادی هم به این موضوع ندارم. به گمانم ایشان به این ایمان رسیدند که دغدغه قلبی من فرهنگ است. ایشان هم پذیرفتند و در کنار هم کارهای خوبی انجام می دهیم.
قزوین از زیرساخت های فرهنگی و هنری تهی است. سال هاست که تالار شهر ارشاد در حال ساخت است که می توانست بخشی از این خلا را پر کند، اما بلاتکلیف مانده است. قرار است چه اتفاقی برای آن بیفتد؟
این پروژه۱۰ سال گذشته آغاز به کار کرد و اگر سالی ۱۰ درصد هم انجام می شد، تکمیل شده بود.
از طرفی هر پروژه ای زمان موثری دارد. احتمال دارد طراحی آن دیگر به روز نباشد و مطالعات آن متناسب با ۱۰ سال گذشته بوده است. از طرفی ممکن است سازه های آن از بین رفته باشد و نیاز به هزینه مجدد باشد.
البته وضعیت اقتصادی در طولانی شدن آن موثر است. همه کارشناسان معتقدند که اگر در همان سال انجام می شد، می توانست با ۲۰ میلیارد تومان تکمیل و تجهیز شود. اکنون این مبلغ بین ۴۰ تا ۱۰۰ میلیارد تومان پیش بینی می شود و تکمیل آن توسط دولت امکانپذیر نیست.
البته باید افرادی که کار را شروع کردند باید پاسخگوی بلاتکلیفی آن باشند. اما الان دیگر امکان آن نیست. به همراه وزارتخانه و استاندار تمام همت خود را گماردیم تا راه حلی برای تکمیل آن بیابیم. دو راه بیشتر وجود ندارد یا مشارکت کننده بخش خصوصی این کار را به عهده بگیرد و یا نهادهای عمومی غیردولتی مانند شهرداری به پروژه ورود کند.
بخش خصوصی از این پروژه استقبال نکرد، زیرا بازگشت اقتصادی ندارد. از نمایندگان مجلس کمک خواستیم تا این مشکل رفع شود.
امسال یک میلیارد و هفتصد به این پروژه اختصاص دادند که باز راه چاره نیست و پروژه نیمه تمامی برجا می گذارد.
تنها راه واگذاری شهرداری است که آقای صفری، شهردار، نیز پیگیر هستند و دغدغه انجام آن را دارند. حدود ۲۰ درصد از فرایند انعقاد تفاهم نامه پیش رفته و امیدواریم که به زودی به نتیجه برسیم. ما نماینده وزارتخانه هستیم و نمی توانیم شخصا این موارد را انجام دهیم.
زمزمه هایی از رفتن شما از اداره کل ارشاد شنیده می شود. چقدر صحت دارد و قرار است چه اتفاقی بیفتد.
وزارتخانه شرایطی را ایجاد کرده که البته ماندن یا رفتن بیشتر به اراده شخص من بستگی دارد. ملاحظات شخصی دارم. اگر شرایط فراهم شود می مانم. در حال مطالعه شرایط هستم. به زودی این موضوع را اطلاع رسانی می کنیم. نظر وزارتخانه و استاندار برای ماندن من مثبت است.
سال گذشته انتخابات شورای شهر برگزار شد و در نتیجه آن مجموعه مدیریت شهری تغییر کرد. چقدر این تغییر در فرهنگ و هنر شهر امیدوارانه است؟
قطعا شرایط بهتر شده است. اما هنوز کافی نیست. زیرا شهرداری هم باید در فرازهای فرهنگی با ادارات فرهنگی مانند اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هم افزایی داشته باشد. در حالی که بیشتر رویدادهای فرهنگی شهر را از تابلوهای تبلیغاتی سطح شهر متوجه می شویم. شایسته است که هماهنگی های لازم آن انجام شود. به ویژه در حوزه هایی که ما با هم همسو هستیم. شورا و شهرداری از دوستان نزدیک ما هستند و این توقع می رود که هماهنگی بیشتری داشته بانشد. البته در رویدادهای فرهنگی، مانند دوسالانه خوشنویسی، که ما برگزار می کنیم، شهرداری در بخش های تبلیغات شهری، مکان برگزاری، پشتیبانی های لازم و .. با ما همکاری می کند. اما باز هم جا دارد که این هماهنگی را بیش تر کند.
در برنامه های شهرداری نگرش فرهنگی و هنری کارشناسانه وجود دارد؟
بله!. این نگرش وجود دارد، اما کافی نیست و می شود بهتر بود.
شعار سال حمایت از تولید ملی و کالای داخلی است. این شعار چقدر در حوزه فرهنگ و هنر وارد شد و تاثیر گذاشت؟
وقتی هنرمندان خوشنویس حمایت می شوند و در دنیا می درخشند، فضای کار برای آن ها فراهم می شود. این می تواند یکی از مصادیق بارز تولید محصولات داخلی باشد، اما این کافی نیست. ما ظرفیت و استعداد این را داریم که بیش تر از این در دنیا بدرخشیم. اما باید پشتیبانی کنیم و هدفگذاری داشته باشیم. برای مثال هدف خود را به حمایت هنر فیلم سازی و مطرح شدن آن در سال آینده تعیین کنیم. این هدفگذاری را باید انجام دهیم تا تولیدات داخلی حوزه فرهنگ و هنر به عنوان تولیدات ملی و کالای داخلی در اقتصاد نیز تاثیرگذار باشند. دو ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی داریم که یکی به ریاست استاندار و دیگری به ریاست معاون توسعه وزیر کشور است که در آن ها رصد می کنیم، چقدر می توانیم از تولید محتوای فرهنگی و هنری کالای داخلی تولید کنیم که اقتصاد را نیز تضمین کند. اما تا رسیدن به نقطه مطلوب راه زیادی داریم.
یعنی فکر می کنید که در شرایط امروز که اقتصاد مبتنی بر صنعت به دلیل بی ثباتی اقتصاد و مناقشات بین المللی، فلج شده، آیا فرهنگ و هنر می تواند جایگزین خوبی باشد؟ تولیدات فرهنگ و هنر می تواند با ایجاد ارزش افزوده اقتصاد را نجات دهد؟
بله همین طور است. سه شنبه گذشته با آیت الله علوی گرگانی جلسه ای در قم داشتیم تا از ایشان ارشاد بگیریم که با حضور موسسات تولید محتوای دیجیتالی، محتوای فضای مجازی را ایرانی و اسلامی کنیم.
اگر یک قطعه تاثیرگذار هنری در باب فرهنگ و هنر ایران تولید شود که یک پیام تاثیرگذار داشته باشد، در حاشیه تاثیر فرهنگی، نظر جامعه جهانی را به ظرفیت های اقتصادی ایران معطوف می کند و به این سو گرایش پیدا می کنند. تاثیر فرهنگ و هنر بیش تر در این جنبه ها است. اساسا محتوای فرهنگ، انتفاعی و سودآور است. اگر به سطحی از اخلاق و فرهنگ برسیم می توانیم آن را به دنیا معرفی کنیم. در سایه آن می توانیم جذابیت های اقتصادی را هم ایجاد کنیم.
سخن پایانی خود را بفرمایید.
تمام موضوعاتی که مطرح شد، حاکی از این است که باید تمام دغدغه ها را تامین کنیم تا بتوانیم فرهنگ را ارتقا دهیم. باید برسیم به جایی که فرهنگ حاکم بر جامعه درخورد ایران باشد. عزیزترین سرمایه یک انسان جان او است. زمانی برای حفظ کیان ایران و ایرانی آن را در طبق اخلاص می گذاشتیم. اما الان برای چیزهای کم ارزش و مادی، نسبت به هم کم بین و حریص شدیم.
این ایرادی فرهنگی است. همه باید تلاش کنیم تا به جایگاه غنی و فرهنگی برسیم که در گذشته داشتیم.
ممنون از این که وقت خود را در اختیار عصر ملّت گذاشتید.
۱۱۰/ق