- تاریخ: مرداد ۲۷, ۱۳۹۹
- شناسه خبر: 19107
بی اعتنایی مردم
پیام ملّت؛روزخبرنگار بهانه ای برای گفت و شنود با خبرنگاری است که برف و سرمای زمستان ، باران بهار ، بادهای تند و تیز خزان و گرمای سوزان تابستان زنجان و حتی روزهای کرونایی نتوانسته است او را از کار و پیگیری های شبانه روزی ...
پیام ملّت ؛ علی اکبر شیوخی – روزخبرنگار بهانه ای برای گفت و شنود با خبرنگاری است که برف و سرمای زمستان ، باران بهار ، بادهای تند و تیز خزان و گرمای سوزان تابستان زنجان و حتی روزهای کرونایی نتوانسته است او را از کار و پیگیری های شبانه روزی اش بازدارد. «زهرا رسولی» خبرنگار خبرگزاری فارس در زنجان دیروز دانش آموز با هوش و زرنگ مدارس زنجان بود که دست تقدیر او را به سمت رسانه کشاند تا در کنار تجربه و علم جوهر شجاعت را وارد کار خویش نماید و نمادی از یک خبرنگار مسئولیت پذیر و آگاه به مسائل جامعه کند. اعتماد مردم را سرمایه رسانه می داند و به تعبیر خودش تا کنون هیچ مسئولی نتوانسته است از پرسش های طفره برود و گردن کشی کند. گفت و شنود «پایگاه خبری – تحلیلی پیام ملّت» با «زهرا رسولی» را دنبال می کنید.
-زهرا رسولی اگر خودش را بخواهد معرفی کند از کجا آغاز می کند؟
زهرا رسولی خبرنگار خبرگزاری فارس هستم.
-دوران کودکی هم خبرنگاری می کردی !
نه
-خانم رسولی بچه ساکتی بود یا پرجنب و جوش ؟
خیلی ساکت و درسخوان بودم. همیشه معدل الف !.
-ارتباط با دوستان چگونه بود ؟
ارتباطات اجتماعی قوی داشتم، ولی تعداد دوستانم کمتر بود، یا شاید بهتر بگم با تعداد کمی از افراد خیلی صمیمی بودم.
-مدرسه را چگونه آغاز کردی؟
مثل همه آدم ها !
-البته برخی آدم ها خیلی شروع خوبی در مدرسه ندارند !
بستگی به آدم اش داره، من شروع بدی نداشتم
-اولین معلم ات را بیاد داری ؟
نه
-یعنی معلم اول ابتدایی ات را فراموش کرده ای ؟
بله متاسفانه !
-می توانم بپرسم کدام مدرسه بود ؟
آموزشگاه اکبری
-در کارهای گروهی مدرسه حاضر بودی یا ناظر!
بله حاضر بودم نه ناظر! ، در دوران دبستان ما یک گروه به اسم فرزانگان داشتیم که کارهای جمعی از جمله گروه سرود را انجام میداد، که من هم اونجا عضو بودم.
– چقدر برای کارهای گروهی مدرسه وقت می گذاشتی؟
تا حدی که به درسم لطمه نزنه، چون درسم همیشه اولویت بود.
-اولویت درس بود یا فعالیت گروهی !
درس.
-راهنمایی و دبیرستان با ابتدایی فرق کردی یا نه ؟
قطعا، خب سن و سال در رفتار آدمها موثر هستش، منم به مرور عوض شدم، خیلی.
شاید تو دوره دبیرستان دیگه اون بچه دوران دبستانی نبودم، همچنان که الان همون آدم دبیرستانی ۱۵، ۱۶ ساله نیستم.
– از چه نظر!
از هر نظر، هم سطح درسخوان بودن، هم ارتباطات اجتماعی، آرزوها، برخورد با افراد، خودم فکر میکنم خیلی عوض شدم.
-فعالیت برای مشق و درس با فعالیت های اجتماعی و گروهی در یک راستا بود ؟
بله ! هر دو برایم مهم بود اما درس مهمتر.
-دبیرستان چی خوندی؟
ریاضی و فیزیک
-چی شد که وارد این رشته شدی ؟
چون تو دوره راهنمایی، درسم خیلی خوب بود، فکر میکردم اگه رشته کمتر از ریاضی بخونم برام افت داره. یعنی از روی علاقه نبود، دوست داشتم کلاس بزارم. ( با خنده)
-عقلانیت فدای احساسات شد ؟
بله دیگه !
-پس نه علاقه بود و نه اجبار !
هیچ کدوم، یک تصمیم آنی بود که شاید اگر دوباره به اون دوران برگردم رشته ریاضی و انتخاب نکنم.
-دانشگاه را چکار کردی؟
من سال اول دانشگاه همون رشته ریاضی شرکت کردم، منتهی چون یک رشته خاص مورد نظرم بود، انتخاب رشته نکردم برای مرحله بعد.
-سد کنکور گیر کردی یا نه ؟
نمیشه گفت، گیر کردن در سد کنکور، چون خودم خواستم دوباره کنکور بدم.
-کنکور یعنی چی؟
معنی کنکور تو برهه های مختلف زندگی متفاوت است ، اگه پشت کنکوری باشید، سختترین آزمون زندگی، اگه در جایگاه الان من باشید، راحت ترین آزمون، چون خیلی آزمون های مشکل تر از اون برات پیش میادکه کنکور پیشش چیزی نیست.
-تفاوت زهرا رسولی دانش آموز با زهرا رسولی دانشجو چی بود؟
قبلا هم گفتم، من در طول دوران عوض شدم، شاید به خاطر شرایط متفاوتی که در هر دوره داشتم یا هر علت دیگهای، ولی خب هم از نظر سطح درسخوان بودن و هم رفتار اجتماعی عوض شدم.
-رشته ات چی بود؟
زبان انگلیسی
-چرا زبان !
خب دوست داشتم رشته زبان رو. زمانی که کنکور دادم، هم زبان قبول شده بودم هم مهندسی ولی خب من دوست داشتم زبان بخونم، هرچند دلایل دیگهای داشت، زبان راحتتر بود و میتونستم همراه باهاش کار هم بکنم.
-وقتی وارد دانشگاه شدید چقدر با واقعیتهای جامعه آشنا شدید؟
خب دانشگاه دیدگاه آدم رو نسبت به جامعه تغییر میده، می فهمد که جامعه به اون نرمی و خوشی دوران مدرسه نیست، برای خیلی از چیزها باید بجنگی تا به دست بیاری، یا مثلا آدم ها اون تصوری که ازشون داری نیستند، خب خیلی فرق داره باهم.
دانشگاه جای واقعیت است یا آرمان و آرزو؟
واقعیت
خبرنگاری هم می کردی در دانشگاه!
بله، از همون ترم اول
-خب وارد بحث اصلی بشیم ! خیلی حاشیه نرید ! چی شد خبرنگار شدی ؟
خب، تو خانواده قبلا خبرنگار داشتیم، ولی به انتخاب خودم بود، هرچند که تو دانشگاه هم برای نشریات دانشجویی کار می کردم و اونم موثر بود. یا مثلا همون ترم اول بود فک کنم، من تو ی تیم خبری دانشگاه کار می کردم.
-اولین خبرd که نوشتی یادت میاد؟
متن و موضوع خبر یادم نیست، ولی اگر درست یادم بیاد و فراموش نکرده باشم ! خبر نیروی انتظامی بود. اون موقع که تازه اومده بودم خبرگزاری، نیروی انتظامی خبرها رو فکس میکرد و ما تایپ میکردیم؛ یادمه اولش خبرهایی که بصورت فکس دریافت می کردیم من می نوشتم . ولی بعدش که خودم خبر و تنظیم کنم یادم نیست.
-می تونم بپرسم چرا اصلا این خبرنگاری را بی خیال نشدی و سراغ کار دیگه نرفتی ؟
نمیدونم چرا، چون پیشنهاد کاری زیاد داشتم، حتی طوری که الان شاید پشیمونم چرا قبول نکردم، ولی خب انتخابم بوده و الانم دیگه گذشته.
-لابد از خبرنگاری منافع کلانی نصیبت میشه ! بقول بعضی ها حقوق خوبی نداره ولی درآمدش خوبه !.
نمیتونم بگم درآمدش بده، ولی دلیل موندنم درآمد نیست، شما حساب کنیدَ، یک جور اعتیاد انگار، عادت کردم، یعنی نمیتونم یک روز بی دغدغه داشته باشم.
-چطور کاری است این خبرنگاری؟
یک حرفه متنوع، پر استرس و شدیدا نیاز به کار داره، شب و روز نمیشناسه.
-با خبرنویسی تفاوت هم دارد !
بله به نظر من متفاوت است و در یک قاب زیاد نمی گنجد.
-چه تفاوتی !
خب خبرنگاری خیلی سطحش بالاتر از خبرنویسی است و در شکل شاید مثل هم باشند اما در محتوی تفاوت های بسیاری دارند خبرنگار با زرفا سروکار دارد و خبرنویس به شکل. به نظرم خیلی قابل مقایسه نیستند.
-میگن خبرنگاری سخت است اما بازهم عده ای براش سرو کله می شکنند!
نمیدونم شاید براشون منافع یا امتیازاتی داره، که البته من ازش بیخبرم.
-وقتی با خانواده ، دوستان و فامیل دور و نزدیک بحث جامعه می شود نقش زهرا رسولی بعنوان خبرنگار چطوری نمود پیدا می کند ؟
من هیچ تفاوتی با قبلم برای خانواده ندارم، شاید برای یک سری از اخبار از من پیگیر بشن، ولی هیچ تاثیری توی روابط یا جایگاه من نداشته.
-از خبرنگار جماعت نمی ترسند!
نه اصلا
-شده از شما اطلاعات پنهان کنند و چیزی نگویند ؟
نه ( با خنده)
– ویژگی یک خبرنگار خوب از نگاه زهرا رسولی !.
پرسشگر بودن به روز بودن، داشتن مطالعه جانبی، اشرافیت به موضوع؛ سِرتِق بودن و …
-چطور از این ویژگی ها در کارت استفاده می کنی ؟
خب اینا اصول مهمی هستش، منم به اندازه ازشون استفاده کردم.
-وقتی خبر می نویسی پیشینه خبر چقدر برایت مهم است ؟
خیلی ، اکثرا هم اخبار من پیشینه دارن.
-یعنی به پیشینه خبر رجوع می کنی ؟
حتما رجوع می کنم چون خیلی به کارم میاد.
-در نگارش و انتشار خبر سوگیری ارزشی هم داری ؟
بله
یعنی قضاوت هم می کنی ؟
قضاوت نه
-شجاعت و صراحت چقدر در جریان سازی خبر نقش دارد ؟
خیلی مهم است، ولی فک میکنم ، خیلی ها از این موضوع خوششون نیاد.
-در انتقال خبر کدام بخش برایت مهم است حاکمیت یا مردم ؟
خب بستگی به نوع خبر داره، گاها هیچ کدوم مهم نبوده و اعتبار خود رسانه حرف اول رو زده، یعنی چطور بگم، خط مشی رسانه مهم بوده.
-اعتماد کدام یک برایت مهم است؟
مردم، هرچند که بهش کمتر توجه میشه.
-کدام موضوع برایت سخت است عدم پاسخ مسئولان یا بی اعتنایی مردم در انتقال یک خبر؟
بی اعتنایی مردم در انتقال یک خبر. چون من تا به حال نشده از یک مسول پاسخی نگیرم، اگرم کسی بهم جواب نداده، واقعا ی کاری کردم که از کرده خودش پشیمون بشه، یعنی نه اینکه فکر کنید، خیلی ادم قلدری هستم نه، ولی وظیفه یک مسول پاسخگویی به خبرنگاره.
-برای نوشتن یک خبر تهدید هم شده ای ؟
قبل از نوشتن خبر نه، چون معمولا سوژه های مهم رو که قبلش لو نمیدیم، کسی بدونه، ولی بعدش بله.
-ترسیدی ؟
راستش رو بخواید نه.البته این اصلا خوب نیست، چون در کنار شغل زندگی شخصی و جونت هم مهمه و یا موقعیت کاری، این و بعدها فهمیدم، ولی خب، من از تهدید نمی ترسم.
-شده بخاطر ترس و تهدید خبر را حذف کنی؟
به خاطر ترس و تهدید نه. ولی موضوعات دیگه چرا، مثلا صلاح جامعه و حاکمیت یا هر چیزی که میتونسته به استان ضرر بزنه.البته در حد حذف خبر نبوده و صرفا بخش هایی تغییرکرده یا شاید حذف شده.
-هر شغلی آفتی دارد آفت حرفه خبرنگاری چی می تواند باشد؟
روزمرگی یکی از آفاتی است که باعث میشه خبرنگار از شغلش دلسرد و زده بشه.
-احتمالا شنیده ای که رسانه های زنجان خبرهای بد با تیترهای خوب دارند!
بله و این امر در واقع همان خلاقیت و مدیریت رسانه ای است که در عین بد بودن؛ یک موضوع را مثبت جلوه می دهد.
-برای بهتر کردن خبر چکار باید کرد ؟
انتخاب تیترهای بهتر، تنظیم مناسب به نظرم از مولفه های مهمی در بهتر کردن خبر است.
-رابطه مسئولان زنجان با رسانه را چگونه می بینید؟
بد نیست.
-نقدپذیر هستند ؟
نه
یعنی همه مسئولان از نقد فراری هستند ؟
ببینید، به صورت ۱۰۰ درصد از نقد فراری نیستن، بعضی ها شعار میدن که نقدپذیر هستند ولی نیستند، بعضی ها حتی در حد شعار هم نقدپذیر نیستند، بعضی ها نقدپذیر هستند ولی در ظاهر، یعنی شاید ناراحت بشن از نقد ولی خب واکنشی نشون ندن، یعنی یک جور سیاست برخورد با خبرنگار رو دارن.
-اصلا نگاهشان به خبر و خبرنگار و رسانه چیه ؟
نظر هر مسول به رسانه متفاوته و بسته به سطح سواد مدیر و البته برخورد خبرنگارو برندرسانه داره.
-نقطه اشتراکی بین خبرنگاران با مدیران در باب مفهوم توسعه وجود دارد ؟
وجود ندارد
-یعنی هرکس راه خودش را می رود؟
نه اینکه راه خودشون رو برن، چون دیدگاه متفاوت هستش، هیچ وقت نمیشه براش یک نقطه اشتراک گذاشت، گاهی خبرنگار با نقد به دنبال توسعه است، ولی مدیر دوست داره تعریف بشه تا توسعه ادامه داشته باشه.
یا خیلی تفاوت های دیدگاهی دیگری که باعث میشه، توسعه متفاوت باشه از نظر مدیر و خبرنگار.
آینده رسانه در زنجان را چطور می بینی ؟
زیاد خوشبین نیستم بهش، چون شرایط اصلا خوب نیست.
پاسخ های یک کلمه ای :
-زنجان ؟
دوستداشتنی
-سبزه میدان؟
تاریخ
-خبرگزاری فارس؟
بهترین
خانه مطبوعات ؟
تعارض
رضا اصفهانیان ؟
پیشکسوت
جمشیدخان عطایی ؟
پیر مطبوعات
نرگس محمدی ؟
جنجال
شورای شهر زنجان ؟
زندان
تورم ؟
عادت
دلار ؟
ندارم
پتروشیمی زنجان ؟
تسلسل
زهرا رسولی ؟
عاشقشم (خنده)
متشکرم که وقتتان را در اختیار عصرملّت قرار دادید؟
ممنون که به خاطر روز خبرنگار فرصت در اختیارم قرار داده شد که کمی هم در مورد شغل خودمون صحبت کنم.