- تاریخ: شهریور ۱۹, ۱۴۰۰
- شناسه خبر: 23839
ننگ زباله گردی بر پیشانی شهر
شروع هر کاری نیاز به سرمایه دارد و تنهاراه چاره من جمع کردن ضایعات بود که بتوانم در این وضعیت بد اقتصادی شکمم را سیر کنم.
پیام ملّت؛ فائزه تقی لو- ساعت ۱۱ شب است وتیر های چراغ برق یک در میان روشن هستند در حالی که به سرعت رانندگی می کنم پیکان سفید پر از زباله و مرد میان سالی که تا نصفه داخل سطل زباله رفته توجه ام را جلب می کندگویا چراغ برق، این قسمت از زندگی او را مثل روز روشن کرده است.
بوی آزار دهنده زباله ها به مشامم میخورد در حالی که از آینه ماشین سوژه را دنبال میکنم فاصله ام هر لحظه زیاد می شود وتنها نور چراغ ماشین هاست در پشت سرم و بوق ماشین هایی که از کنارم عبور می کنند و من بی توجه به دور وبرم همچنان در فکر آن مرد وبوی آزار دهنده زباله ها هستم. دور میزنم وخدا خدا میکنم که هنوز نرفته باشد کمی با فاصله ماشین را پارک میکنم وبا خود کلنجار میروم که چه بپرسم، بوی بد زباله ها افکارم را بهم می ریزد چند ظرف یکبار مصرف و چند بطری نوشابه تمام عایدی او از این زیر ورو کردنهاست. پیراهن روشنی به تن دارد که سختی های روزگار سیاهش کرده. جلو میروم و سلام می کنم سرش را بالا می آورد و دستش را از سطل زباله بیرون می کشد، بعد از کمی مکث، می گویم که خبرنگارهستم واینکه قرار است درباره گوشه ای از درد و رنج زباله گردها گزارش تهیه کنم؛ زیاد روی خوش نشان نمی دهد، چند دقیقه ای درباره مشکلات او و زباله گردهای دیگر حرف می زنیم با بغض از خانواده اش می گوید واینکه شش سال است متارکه کرده و تنها زندگی می کند. چند تکه زباله را که روی لباس های رنگ و رو رفته اش ریخته است تمیز می کند و ادامه می دهد؛ بچه هایم ازدواج کرده اند و اهمیتی به من نمی دهند از سر ناچاری به این کار روی آورده ام و از اینکه بیماری بگیرم نگران نیستم چرا که دلگرمی و امیدی به آینده ندارم.
به سمت ماشینش می رود ضایعاتی را که جمع کرده روی صندلی جلو ماشین می گذارد زیر چشمی نگاهی به داخل ماشین می اندازم در را میبندد سریع نگاهم را جمع میکنم مثل اینکه به یاد خاطره ای تلخ از گذشته اش افتاده چند لحظه ای سکوت می کند دیگر از نورو چراغ قرمز ماشین خبری نیست، بار دیگر نگاهم به دهان مرد دوخته می شود از او می پرسم قبلا مشغول چه کاری بودی؟ به سمت سطل زباله حرکت میکند و میگوید: مدت سی سال حرفه ام موتور سازی بود که با شیوع کرونا مشتریانم کم شد وتوان پرداخت اجاره مغازه را نداشتم و در سن ۶۰ سالگی برای اینکه لقمه نانی بدست بیاورم زباله جمع می کنم.
چند بطری و مقوایی که از سطل بیرون می کشد را به زور دربین زباله های داخل ماشین جا میدهد.
در بین این همه کار چرا زباله گردی را انتخاب کردید؟ شروع هر کاری نیاز به سرمایه دارد و تنهاراه چاره من جمع کردن ضایعات بود که بتوانم در این وضعیت بد اقتصادی شکمم را سیر کنم. بیمکث و بدون خدا حافظی سوار ماشینش شده و با تاریکی خیابان یکی می شود.
ساعت ۳ بعد از ظهر است و آفتاب در وسط آسمان. مرد جوانی که سی سال بیشتر ندارد گونی پراز زباله را به ترک دوچرخه بسته دیدی به سطل زباله میزند و میرود با نگاهم دنبالش میکنم کنار سطل زباله انتهای کوچه می ایستد وچیزهایی داخل سطل را جابه جا می کندگویا چیز به درد بخوری پیدا نمی کند عرق پیشانیش را با آستینش پاک می کند خودم را به او می رسانم مرا که می بیند ماسکش را بالا می کشد نزدیکش می شوم ومی گویم خبرنگارم از او میخواهم که بگوید چطور شده به این کار رو آورده؟ دوترم مانده بود در رشته فیزیک محض لیسانس بگیرم که عشق آخوندی به سرم زد و مسیر زندگیم عوض شد وبه سمت حوزه علمیه تغییر مسیر دادم سه سال در حوزه درس خواندم ولی اعتقاداتم مانع از ادامه این مسیر شد ازآنجا که کار تعمیرات موبایل هم میدانستم به همراه یکی از دوستانم مغازه ای دست وپا کردیم و مشغول به کار شدیم روزهای اول خوب کار می کردیم تا اینکه یک روز متوجه شدم شریکم حساب مشترکمان را خالی کرده ومن بدهکار شدم ولی دیگر دستم به جایی بند نبود مدتی در یک شرکت رنگ استاتیک مشعول به کار شدم که متاسفانه حساسیت حاصل مانع از ادامه کارم شد با وجود همه این مشکلات نا امید نشدم سعی کردم راه دیگری را انتخاب کنم. تقاضای وام دادم ولی شرایط اش را نداشتم تا اینکه شدم زباله گرد. هر چند در این وضعیت کرونا عاقلانه نیست ولی چه کنم نمی تونم جلو زنم شرمنده باشم .کسی که از دور نگاه میکنه فکر می کنه جمع کردن ضایعات کار راحتی است. ولی باید بگم تو این دوسال که اکثر افراد بیکار شدن دست تو این کار زیاد شده اگه پارسال دونفر تو این کار بودن امسال ۱۰۰ نفر شده وخیلی سخت میشه ضایعات جمع کرد تازه سر شب هم باید با کامیونچی های شهرداری درگیر بشی که چرا زباله ها رو وسط خیابون می پاشید؟
حالا زباله ها رو وسط خیابون می پاشید؟ نه من این کارو نمی کنم بیشتر دلیل این برخوردشون به خاطرتفکیک زباله هاست چون خود کارکنان شهرداری هم تفکیک زباله میکنن. همیشه شبا که خسته میرسم خونه چشامو که میبندم دوس ندارم صب بشه اینکه صب باید گونی رو بندازم رو دوشم و راهی خیابونا شم برام سخته خیلی سخته.
«زباله گردی» از آن دسته آسیبهای اجتماعی پیچیدهای است که میتوان با پرسه زنی در شهر متوجه آن شد؛ کودک و پیر نمیشناسد و زن و مرد هم در این راه همراه هم هستند. جامعه شناس و پژوهشگر آسیبهای اجتماعی میگوید: زباله گردی ناشی از فقر پنهان است که این خود می تواند زمینه ساز بروز آسیب های اجتماعی،اقتصادی ویا حتی سیاسی نیز شود که به عنوان زنگ خطری برای سلامت جامعه است.
وضعیت خوب نیست اکسیژن به جامعه نمی رسد
یوسف بیانلو در گفتگو با پیام ملّت با تاکید بر اینکه “زباله گردی” به عنوان یک آسیب اجتماعی وپدیده ای اجتماعی-اقتصادی است وب یشتر شهرها با پدیده ی روبه گسترشی با عنوان”زباله گردی” مواجه هستند که به وسیله ی افراد کم درآمد و فقیر جامعه انجام می شود که با جستجو در درون سطل های زباله محلات و کوچه ها وبا زیرورو کردن محل دپوی زباله های شهری گردآوری میشود. به طور کلی، زباله گردها افرادی هستند که به جمع آوری زباله و ضایعات از سطح شهر در محلات مختلف می پردازند در حالیکه اکثریت جمعیت شهری چنین فعالیتهایی را کثیف و نفرت انگیز میدانند.
بیانلو با عنوان این مطلب که هر فردی در موقعیت اجتماعی که در آن قرار دارد به کنش و واکنش می پردازد افزود: انتخاب زباله گردی به عنوان یک شغل، واکنش این افراد به شرایط اجتماعی است که در آن قرار گرفته اند. بنابراین افراد برای امرار معاش به زباله گردی روی می آورند. که یکی از معضلات و عوارض شهری است و اخیراً بسیاری از کالانشهرها و حتی شهرهای کوچکتر به آن دچار شده اند. افرادی که با خارج کردن زباله از محفظه ها، سطل ها یا کیسه های زباله، به دنبال مواد بازیافتی چون کارتن، اشیاء فلزی و وسایل پالاستیکی می گردند و آنها را جمع آوری وبرای فروش به ضایعات فروشی می برند تا در فرایند بازیافت مورد استفاده قرار گیرند در واقع از سر احتیاج وکسب درآمدبه این کار روی آورده اند
وی فراوانی زباله گردها را یک مسئله اجتماعی و زنگ خطر و هشداری برای جامعه میداند. جمع آوری ضایعات قابل بازیافت به منظور فروش و کسب درآمد در جامعه رواج یافته است که متاسفانه هر روز در اطراف اماکن تجاری، پارک ها، غذاخوری ها و… شاهد حضور زباله گردها هستیم، به نحوی که در برخی از خیابانها در طول شبانه روز سطل ها و کیسه های زباله چندین مرحله توسط زباله گردها وارسی می شود.
این جامعه شناس حساسیت و چاره اندیشی مسئولین را مهم دانست وافزود: وضعیت بحرانی است ونیاز است تا مسوولان تلاش کنند چرا که در چند سال اخیر روی آوردن کودکان و گاهی زنانی تکیده که تا کمر در سطل زباله به جستجو میپردازند نیز تصویر آشنایی برای اکثریت ما محسوب میشود. بنابراین نیاز به ریشه یابی و راهکار دارد افرادی با گونی های بزرگ که به دوششان میاندازند رهسپار کوچه و خیابانهای شهر میشوند و هرآنچه زباله خشک مشاهده کنند جمع آوری میکنند، هدف این افراد پاکیزگی شهر نیست، بلکه برای به دست آوردن پول تلاش می کنند.وی با عنوان این مطلب که افراد مشغول به زباله گردی، بیکار شدند، یا امکان ادامه شغل قبلی خود رانداشتند، در واقع دچار آسیب اجتماعی شده اند و نیاز به حمایت از طرف دولت وسازمانهای مربوطه را دارند عدم دریافت حمایت یا حمایت ناکافی موجب شده است تا این افراد به زباله گردی روی بیاورند. آنهایی هیچگونه حمایتی از سوی دولت یا نهادها نمیشوند و متأثر از این ساختارها و برای تأمین نیازهای اولیه خود دست به این کار می زنند.
این کارشناس اجتماعی موضوعات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را مانند اجزاء یک سیستم میداند که سوء عملکرد یکی از آنها به سایر سیستمها نیز اثر میگذارند بنابراین بیکاری، فضای کسب و کار، اختلاف طبقاتی و… همه بر زندگی اجتماعی افراد جامعه تأثیر دارند که می تواند موجب مشکلات متعدد اجتماعی شود.
تکدی گری، کارتن خوابی، اعتیاد، طلاق، جرائم مختلف و… که ما آن را مسائل اجتماعی میدانیم همه زاییده سوء عملکرد سیستم اقتصادی یک کشوراست. از اینرو یکی از راههای برخورد با این پدیده حمایت بیشتر دولت و مؤسسه ها از این اقشار از طریق آموزش حرفه و فن و برگرداندن آنها به چرخه کار و تولید است.